خیاطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، دوزندگی، بافندگی برش، دوخت، دوز، ببروبدوز، بافت، کوک، توگذاشتن، درز گرفتن، شلال (کوک)، اندازهگیری، گز، بخیه، رفو، پروو، آسترکشی، پسدوزی، پت
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
شکاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، درز، چاک، تَرَک، قاچ، دره، منفذ، سوراخ، تله، حفره، پارگی، دریدگی، قطع شقاق تخلخل گسیختگی، انقطاع مدخل، راه ورودی، آستانه، خروجی، دهان فاصله▲ تقعر
مَفصَلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صال، محل اتصال، پیوند، بند، زانو، لولا، درز، رباط محل جوشکاری زانو، آرنج، مچ، قوزک، بندانگشت تقاطع، بافت متقاطع شیرازه، فنر
فاصلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد صله، وقفه، فرجه، فترت، حد فاصل، بادخور، خلال درز، شکاف▼ درنگ آنتراکت، زنگ تفریح، مجال، استراحت فاصلۀ کم، کوتاهی فاصلۀ زیاد، درازی، طول آزادی عمل، دا