تخفیف دادن [درد]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ن [درد]، ملایم کردن▲، معتدل کردن، آسوده کردن، آرام کردن، تخفیف بخشیدن، تسکین دادن، بهبود دادن
دراز شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد شدن، قد کشیدن، رشد کردن، استخوان ترکاندن کش آمدن، کشیدهشدن، بهدرازا کشیدن، طولانی شدن [زمان]
دردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رد، ناراحتی، زحمت، الم، تألم، رنج تیر، نیش، دردسخت▼ درد زایمان پریشانی، زجر، تعب، سینهسوزی، عذاب، دردِبیدرمان، خونِ دل، فلاکت، رنج زوال دردناک
نُت موسیقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یقی، کلید، صفحهکلید، نتسیاه، چنگ، ارزش نت دیز، بمول، سری، کورون بُعد، فاصله، پرده، نیمپرده، اُکتاو، هنگام، نت پایه، درجۀ هفتم گام، محسوس هارمو
لمس کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کردن، تماس گرفتن، بوسیدن، نوازش کردن، دست زدن، ناخن کشیدن، خاراندن، حس کردن مماس بودن، تماسداشتن، مجاور بودن، مالیدن، برخوردکردن ضربه زدن، درد آ
منع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نع کردن، بازداشتن، جلوی(کار) کسی را گرفتن، قدغن کردن، اجازه ندادن، خنثی کردن نهی کردن، اعتراض کردن حائل شدن، مانع شدن▼ مانع بود
همکاری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) کاری کردن، راه آمدن، کار گروهیکردن، کار تیمی کردن، مشارکت کردن، شریک شدن، سهیم شدن پیوستن، شرکت کردن، آمیختن، یاری کردن، عضو شد
کُشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ی، کشتی آزاد، کشتیفرنگی کاراته، جودو، کانگ فو، ورزشهایرزمی ورزشهای مرتبط، ورزش، ورزش باستانی