درزمانِ معینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ن، هرهفته، هرسال، همهروزه، هرروزه، درهر ماه (روز، ...)، ماهانه، همیشه، بهتناوب
درزمان غیرحالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غیرحال، قبلاً، درآتیه، بعداً، غیر ازحالا، حالا نه، اکنون خیر، یکوقتی، روزگاری، روزی روزگاری، زمانی، فردا
اکنون بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان اکنون بودن، درزمان حال بودن، بودن، امروزی بودن درجریان بودن، رایجبودن درزمان حال وجود داشتن
درصلح بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) درصلح بودن، درزمان صلح بودن، درآرامش زیستن، جنگ نکردن بیطرف بودن، مداخله نکردن، بیگناه بودن میانجیگریکردن
قبلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ق، پیشین، پیش، قبل، اسبق، ماضی، درزمان گذشته اخیر، آخری مقدم درترتیب، سابقالذکر، نامبرده، مذکور ◄ مقدم، مقدمدرزمان ◄ ماقبل، مقدم درمکان ◄ جلویی همی
زندانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام زندانی، بندی، بازداشتی، اسیرجنگی، زندانی سیاسی متهم، محکومبهحبس، محکوم بهزندان بااعمال شاقه زندانی انفرادی درزندان، درمحبس، پشتمیلهها