ناسالمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لم، ناخوش، ناتندرست، رنجور، ضعیف، بیحال، ناتوان، رنگ پریده، متشنج دردمند، ناراحت تبدار، تبزده، تبآلود، ملتهب، تبناک آشولاش، بادبادی، ناخوش
بیمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بستری، مریض، مبتلا، دچار، مبتلا بهمرض مشخص▼ عاجز، علاج ناپذیر، درحال موت، مردنی مجروح، زخمی، شوکه، مصدوم، مضروب، آسیبدیده رنجور، دردمند، نا
دردناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی عضو دردناک]، ناراحت، آزرده، آسیبدیده، دچار، پردرد، مجروح [شخص درددیده]، شکنجهشده، متأذی، ناراحت، محنتکش، جانباز، دچار رنج و سختی، دچار، دردمن
ضعف جسمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ناخوشی▼، بیحالی، بیبنیگی، ناتندرستی، سستی، ناتوانی بدنی، حالنداری، کسالت، ابتلا، ناسلامت، ناسلامتی، ناسالمی، علیلی، درد، دردمندی، رنجوری، ح