دندانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نه، رنده، اره، زبانه، فاق، شکاف، بریدگی، سوفار، کنگره چیزدندانهدار: اره، شانه، بُرس، قشو، برجوبارو چوبخط
دندانهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نهدار، ارهای، کنگرهدار، زیگزاگ، مضرس، دندانهدندانه، نیشدار، خاردار، باریکشونده
دزدانه عمل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط نه عمل کردن، درکمین نشستن، دسیسهکردن ناپدید شدن، باریک شدن، جیم شدن، پنهانی جایی را ترک کردن
انسان ضعیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ضعیف، بیمار، مریض، شخصبیمار بیچاره، آدم بدشانس نوزاد، جوان ضعیفالنفس، آدم ترسو دردانه، عزیز مصیبتزده مظلوم، بازیچۀ دست، آدم ساده
عزیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ز، محبوب، محبوبه، دردانه، نورچشم، عشق، نازنین، معشوق عسل، شیرین، فرشته طلا، جواهر بره، سوگلی بت، صنم جان، تخم چشم نازدانه، نازپرورده، یک
جوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، حیوان جوان▼، گیاه نورسته▼، بچه، طفل، کودک، خردسال، نوزاد، نورسیده، مولود، نوباوه، کوچولو، نینی، فسقلی، مامانی، عروسک، گل پسر، عزیز، دردانه، ملوس،
دندانهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل نهدار، ارهای، کنگرهدار، زیگزاگ، مضرس، دندانهدندانه، نیشدار، خاردار، باریکشونده