زندانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ی، محبوس، بازداشت، قرنطینهشده تحت بازداشت، پشت میلهها اسیر، دربند، درقیدوبند، گرفتار، پا[ی]بند، پا[ی]گیر، پا[ی]دربند تحت کنترل، گروگا
کنارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کناره، لبه، بَغَل، کنار دَم، لَب، جَنب، نَبش، حومه، ساحل، کرانه، اکناف حاشیه، مرز، سرحد، ثغور، جبهه، جناح، حدّ، انتها پیرامون، هامش، محیط جدار پیاده
درسختیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تار، دچار، مسئلهدار، مقید، اسیر، پابسته، درگیر، متعجب، درمعرض خطر دستپاچه، نامطمئن پا[ی]بند، پا[ی]گیر، پا[ی]دربند منعشده، مم
شمولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، دربرداشتن، تضمن، جزء خود شمردن، جامعیت، فراگیری، تسرّی، تعمیم، عمومیت گنجایش، جا قبولکردن، ورود، پذیرش داشتن شرایط، صلاحیت، شمول مقررات عضویت، مشار