درآمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی َشت، حقوق، مستمری، مقرری، حقوق بازنشستگی، حق‌الزحمه، دسترنج، پژوهانه، حق‌التحقیق، اجرت، مواجب، برداشت، مبلغ پرداختی حق دلالی، کمیسیون، پورسا
ازپا درآمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آمدن، فرو ریختن، غش کردن، خسته شدن، مقاومت نکردن، تابع بودن ناف انداختن
داد زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داد زدن، بلند صدا کردن، سخنرانی کردن، سلام کردن سرزنش کردن درد کردن سوگواریکردن
دامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تَله، تور، کمند شبکه، شست تار عنکبوت، دام عنکبوت کمینگاه، ورطه طعمه صید ◄ آسیب‌پذیر صیاد ◄ شکارچی، کمین‌کننده، شخص پنهان‌شده
درآمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی َشت، حقوق، مستمری، مقرری، حقوق بازنشستگی، حق‌الزحمه، دسترنج، پژوهانه، حق‌التحقیق، اجرت، مواجب، برداشت، مبلغ پرداختی حق دلالی، کمیسیون، پورسا
پیشدرآمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم د، درآمد، مقدمه، مقدمات، دیباچه، پیش‌گفتار، [ متن 589]، افتتاحیه، سخنرانی افتتاحیه، مقدمه‌چینی مَطلَع، شعر آغاز کار، نقطۀ آغاز جلو خشت اول، بنیاد تمه
وصول کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ل] وصول کردن، درآمد داشتن به‌دست آوردن، دریافت کردن، دریافت شدن، گرفتن
اکتسابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کسب، تکاثر، تحصیل درآمد، امرار معاش، ایجاد درآمد، گذران، ارتزاق، انتفاع، بهره‌برداری، تحصیل، بُرد انباشت، تکاثر، استثمار، افزایش سرمایه▼، ثر
گرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] گرانی، کمیابی، قیمت غیرمنصفانه قیمتهای بالارونده، تورم، کاهش ارزش پول افزایش ارزش، درآمد