دخلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی آمد، فروش، وصولی، دریافتی، عواید، عایدات، عایدی، برگشت سرمایه، اجاره، حقلیسانس، رویالتی وصول درآمد، نقدینگی، دریافت صندوق فروش ناخالص، فروش
ورودیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم دخل، راه ورودی، راه دخول، دهانه، حصار شهر، آستانه دخول دَر ◄ پنجره سَردَر
دریافتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ریافت، وصول، رسید، برداشت، اكتساب، اخذ بار عام، پذیرش دریافت پول، دخل قبض رسید، رسید، فیش، قبض، مفاصا، برگۀ واریز، اعلامیۀ واگذاری، تأیید پر
آمیختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یختن، درهم آمیختن، بههمآمیختن، مخلوط کردن، قاطی کردن، بههم زدن، تکان دادن بُرزدن، بههم ریختن آلودن، آغشتن، ترکیب کردن درستکردن، تشکیل دادن وصل کر
معلولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] معلول، اثر، ثمر ثمره، رویش (جوانه)▼ محصول، زاده، فرآورده نتیجه، دستآورد، برآیند، عاقبت، بازتاب، فرجام کار، دنباله، پیآمد حاصل، عایدی، دخل، ماحصل
فرزندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت نسل، بچه، زاد، ولد، صبی نوه، نبیره، نتیجه، ندیده پسر، پور، ابن، دختر، دخت، بنت، جگرگوشه، نورچشم، نورچشمی، [◄ عزیز 890]، آقازاده، ببه دختربچه، پسربچه