دامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تَله، تور، کمند شبکه، شست تار عنکبوت، دام عنکبوت کمینگاه، ورطه طعمه صید ◄ آسیبپذیر صیاد ◄ شکارچی، کمینکننده، شخص پنهانشده
مایۀ هلاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هلاک، نفرین، لعن، آفَت، بلا، نکبت، مصیبت، فتنه، طاعون بلایایطبیعی، نیروهای طبیعی، آیات آسمانی، قانون طبیعت، قوۀ قهریه، حوادث قهری وغیرمترقبه،
دامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تَله، تور، کمند شبکه، شست تار عنکبوت، دام عنکبوت کمینگاه، ورطه طعمه صید ◄ آسیبپذیر صیاد ◄ شکارچی، کمینکننده، شخص پنهانشده
خدمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دام، بیگاری، کار اجباری، کار بیمزد، سخره، طاعت، اطاعت، اجبار کار داوطلبانه
شبیخون زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] شبیخون زدن، غافلگیر کردن، درکمین بودن دام گستردن، بهدامانداختن آبرا گلآلود کردن نقاب زدن