دارای جوهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ی جوهر، قائم بهذات، ذاتی، فطری، اساسی، شخصی، فردی، باطنی، ژنتیک اصلی، واقعی، عینی، اوبژکتیف، طبیعی، جسمی، پدیدهای، فیزیکی، مادی جامد، سفت، محکم، م
دارای قوۀ تمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود دارای قوۀ تمیز، تشخیصدهنده، تمیزدهنده، انتخابکننده
دارای احساساتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ی احساسات، احساساتی، عاطفی، خونگرم، حساس، زودرنج، شهوانی، غمگین، سرزنده
دارای ادا و اصولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ا و اصول، خودنما، پرافاده، متکلف، فخرفروش، شیاد، لافزن
نقاشیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نقاشیشده، گرافیک، دکوراتیو، دارای نقشونگار، مزیّن هُنری
مزیّنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، دکور شده، پیراسته، مرصع، مهذب، طلاکاری شده، مرواریددوزی، مرواریدنشان، مرواریدی، مطلا، معرق ملون اتوکشیده، مرتب، منظم منقش، دارای نقشونگار
دارای قوۀ تمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود دارای قوۀ تمیز، تشخیصدهنده، تمیزدهنده، انتخابکننده
دارای علم غیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب علم غیب، دارای قدرتفراروانی، غیبدان، غیببین، پیشبینیکننده پارانرمال، پاراپسیکولوژیک