شامل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، دربر داشتن، دارابودن، حاوی بودن، متضمن بودن، پوشش دادن، پوشاندن درخود جا دادن ایجاب کردن دارای عضوی (ویژگی، صفتی، ...) بودن ناظر به‌چیزی بودن، تعم
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بی‌دانه، گوجه‌سبز، چغاله‌بادام کنسرو میوه توت، شاه‌توت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
بامدارافرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دارا، آسانگیر، ملایم، نرمش‌کننده، نجیب، مؤدب، پرتحمل، تهییج‌ناپذیر آزاداندیش، آزادفکر، روشن، باز، دمکرات، لیبرال، آزاد، روشنفکر
برخوردارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی دارا، مالک، صاحب، متنفع، ذینفع، متصرف، دارنده صاحب حق، محق، سزاوار بهره‌مند، متمتع، مستفیض، فیض‌برنده، مستفید، فایده‌گیرنده، استفاده‌کننده [
دارندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خوردار، دارا، دراختیاردارنده، سهامدار، صاحب، مالک، متمکن، ثروتمند سزاوار [≠ دربردارنده، شامل، دربرگیرنده ≠ موصوف، واجد 7]
