دایرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یسک، حلقه▼، مدار▼، قرص، لوح، چرخ▼ چرخه چیز دایره‌ای:سکه، واشر، میدان، قرص نان، پیچ، جادۀ کمربندی، گردو، گردکان مقاطع مخروطی ◄ منحنی گوی، کُره شعاع، ق
منحنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کمان، دور، گردی، هلال، قوس مقاطع مخروطی، دایره، بیضی، سهمی، هذلولی رینگ، حلقه، مارپیچ، پیچ‌وتاب
ریاضیاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد اضیات ریاضیات محض، ریاضیات کاربردی، جبر تئوری مجموعه، حساب دیفرانسیل، حساب انتگرال، حساب بُرداری، حساب احتمالات، آمار▼ توپولوژی هندسه اقلیدسی، هندسه،
چرخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل قره، غلتک، تیوب، تایر، لاستیک بلبرینگ، ساچمه پره، اسپوک فلک، افلاک، گنبد گردون، [گنبد 253] گوی، چرخ ریسندگی، دوک، دایره، دیسک، لوح فشرده چرخ فلک
مدوّر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ّر کردن، گرد کردن، به‌شکل دایرهدرآوردن، قرص کردن، نوردیدن، لوله کردن، تومار کردن، لفاف کردن پیچاندن، پیچ دادن، تاب دادن، به‌دور دایره چرخاندن، گرداند
چرخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] چرخش، حرکت دَوَرانی مستمربه‌دور محور خود، حرکت فرفره‌ای چیزچرخنده، دوک، موتور▼ احساس چرخش، سرگیجه، دوار، منگی ◄ ناخوشی جهتچرخش، به‌طرف راست (چپ)،