خیاطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد رفوگر، رفوکار، درزی، راستهدوز، برشکار، چرخکار، تکهدوز، شاگرد، پادو، بازاریدوز بزاز، پارچهفروش، فروشگاه لباس، بوتیک، تریکو کفاشی
خیاطیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، دوزندگی، بافندگی برش، دوخت، دوز، ببروبدوز، بافت، کوک، توگذاشتن، درز گرفتن، شلال (کوک)، اندازهگیری، گز، بخیه، رفو، پروو، آسترکشی، پسدوزی، پت
خاطرهانگیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه گیز، یادآور، بهیادآورنده، یادآوریکننده، نوستالژیک، خاطرهآمیز، بهیاداندازنده
ابزار دوزندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ار دوزندگی، چرخ خیاطی سوزن، سنجاق، انگشتدانه (انگشدانه،انگشتانه)، انگشتانه، قیچی، نخ، قرقره، قزنقفلی، تکمه، الگو، مجسمه، نخکوک، متر، گز، زیپ، سو
صنعتگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه صنعتکار، استادکار، اوساکار، تکنیسین، کارگر ماهر کوزهگر، نجار، خیاط، معمار، بنّا، نقاش، آهنگر، زرگر، مسگر، معدنچی، مکانیک، سرپرست کارگاه،
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
بافندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد دگی، پشمبافی، قالیبافی چله، تار، پود، گره دستگاه بافندگی، دستگاه پارچهبافی ماکو، ماسوره، ماسورهپیچ چوببست فرش بافنده، نساج، مهندسنساجی، خیاط، ج