خارج از زمان خود بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] خارج از زمان خود بودن، زمان-ناسازگاری، عدم انطباق تاریخی نابههنجاری تاریخی، اشتباه تاریخی دیرجنبیدن، تأخیر، زود رسیدن، تعجیل رسم منسوخ، امر منسوخ
خارج از زناشوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ز زناشویی، نامشروع، هموسکسوال، غیرطبیعی، بیوفا محصنه اواخواهر، مخنث
ازگردش خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ردش خارج کردن، کاهش ارزش دادن برگشت خوردن، برگشت زدن
ازشکل طبیعی خارج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ردن، ازریخت انداختن، کجوکوله کردن، بُریدن، پاره کردن، جر دادن، گسیختن، شکافتن، خط انداختن، پیچاندن، تاب دادن، قُر کردن، دربوداغان کردن، کشد
گیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، خیره، حواسپرت، مَنگ، پریشان، آشفته، سراسیمه، تهییجشده، ناراحت مضطرب، مشوش، آشفتهخاطر، آشفتهحال، پراکنده، دلواپس، بیتاب، بیقرار، برآ
معیوب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی عیوب کردن، صدمه زدن، خدشه دارکردن، لکه دار کردن، آسیب زدن، ازشکل طبیعی خارج کردن بدنام کردن ◄رسوا کردن ناقص کردن، شکستن، بریدن، پاره کردن، خ
سبزیجاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یجات، سالاد کلم، گلکلم، کلم قمری، بروکسل، کاهو، آندیو خیار، خیارچنبر، چنبرخیار گوجه فرنگی، بادنجان، کدوسبز لوبیا سبز، نخودفرنگی شلغم، چغندر، لبو، ه