خفتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ر، سرافکندگی، افکندگی، شرمساری، شرمندگی، شرم، ذلت، مذلت، توهین، بدنامی، توبیخ، تقبیح، رنجش
خوابیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه خفتن، خسبیدن، آرامیدن، غنودن، چرت زدن، بهخواب رفتن خمیازه کشیدن بیتوته کردن، شب بهسر بردن، خواب رفتن، مثل مرده افتادن
عدمفعالیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه عدمفعالیت، بیکاری، خفتگی، انفعال فقدان عمل، آرامش، بطالت، یللی، یللی تللی، بیحرکتی، بیجنبشی، سکون غفلت، بیدقتی، خواب خرگوشی
خوابآلودگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه لودگی، خوابزدگی، خفتگی، سنگین بودن، خستگی هیپنوتیزم، مانیتیسم دهاندره، خمیازه
تحقیرکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات تحقیرکننده، اهانتبار، خفتبار، اسارتبار اهانتآمیز، خوارشمارنده، مغرور، انتقادی، گستاخ تحقیرآمیز، توهینآمیز، وهنآمیز
خوابآلودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آلود، خوابآلوده، خسته، نیمهبیدار خوابیده، خفته، خواب، پُرخواب، سنگین، بیهوش، ازهوشرفته، مدهوش، بیحس