خسرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سران، فقدان، باخت، ازدست دادن، زیان دیدن، تضییع رکود، کساد بازار، عدم فروش، جنس بهفروشنرفته، بادکرده آش نخورده و دهن سوخته گمگشتن
جریمهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ان، خسارت، خسران، غرامت، وجه خسارت، جریمۀ رانندگی، جزیه، فدیه کفاره پنالتی حواله، عوض، پاداش
آسیب زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زدن، معیوب کردن، خسارت وارد آوردن آسیب به کسی (چیزی) رساندن، آهنگِ کسی (چیزی) کردن (داشتن)، آهشکسی را گرفتن، بدی کردن خرابکاریکردن، سابوتاژ ک
دلجویی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] دلجویی کردن، جبران کردن، خسارتپرداختن عذرخواهی کردن، معذرت خواستن، پوزش خواستن (طلبیدن)، رضایت طرف را جلب کردن فرونشاندن، صلح کردن، اعاده کردن
صخرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی نگ، لایه، رسوب، سنگ چخماق، خارا سنگ معدن، کانیها، زمینشناسی سنگریزه، خاک▲ سنگ آسیاب