خونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ول قرمز، گلبولسفید، پلاکت، سرم، پلاسما، هموگلوبین ارهاش، گروه خون خونریزی دستگاه گردش خون: قلب، دل، خون، دهلیز، بطن، دریچه آئورت، رگ، ورید، ع
خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، ضمیر، اگو، ایگو، ضمیر خودآگاه، اید، ضمیر ناخودآگاه، شخص او، وی نَفْس، وجود، ذات خویش، خویشتن ابرمن، انسان فردیت، ویژگی▲ روح، خود (عرفانی)
خشن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، وحشی بودن، ترکتازیکردن، غارت کردن، چپاول کردن باتندی و خشونت رفتار کردن، برآشفتن، عصبانی شدن دیوانه بودن سرکوبکردن
کشتارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی خونریزی، سلاخی، نسلکشی، نژادکشی ویرانی، تخریب، جنگ، عامل مرگومیر ذبح ◄کشتن▲
قتلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آدمکشی، خونریزی قتل عمد، قتل غیرعمد خودکشی، انتحار اتانازی فن جنگ
قلیانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تظاهر، تراوش، نشت، چکه، ترشح، تعریق، خونریزی، سَرریز، جوشش، جوش و خروش چکه چکیده، اشکه ترشحات آتشفشان تشدید، شیوع تخلیه، دفع بدنی