خوشنام بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ودن، اسم درکردن، مشهورشدن، معروف شدن، اشتهار داشتن، تاریخی بودن، موقعیت داشتن، نامش برسر زبانهاافتادن، زبانزد عام و خاص شدن، جلب احترام کردن
خوشنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زرقوبرقدار، خوشظاهر، مجلسی، آخرین مد، رنگارنگ، رنگی مبتذل، پست
خوش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، شاد بودن، آسمان را سیر کردن، اعصاب داشتن، بال درآوردن، بالوپر گرفتن، خندیدن، لبخند زدن، شادمانی کردن
خویش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ل] خویش بودن، همخون بودن مادر شدن، پدر شدن، تولید مثل کردن بهفرزندی قبول کردن
نمونهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، نمونه برای عرضه، نمونۀ نمایشگاهی، مسطوره مصداق، مورد، مدل، الگو مظنه، مدرک مدل، ماکت، تصویر، مانکن ویترین موزه، گالری، انبار، نمایشگاه، فرو
جشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی گرفتن، تعطیلی، عید، مهمانی، شادمانی، خوشی، بزم جشنواره، فستیوال، کارناوال، روز مخصوص مراسم، نمایش باشکوه عید نوروز، عید فطر، عید قربان، دهه
تزیین کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زین کردن، دکورکردن، زینت کردن، آذین کردن، آذین بستن، آراستن، زینت دادن، زیورکردن، خوشنماکردن، نظم و ترتیب دادن، مرتب کردن، منظم کردن، نظم دا
زیبافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خوشگل، قشنگ، زیبارو، خوبرو(ی)، جمیل، خوشتیپ، خوشمنظره، رعنا، فریبا گلعذار، گلرخ، گلرو، مهرخ، خوش خطوخال نگار، دلبر، لعبت، عروس، پریزاده
آشوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، ناآرامی، بلوا، فتنه، هرجومرج، بحران، شورش، کودتا، عصیان، انقلاب جنجال، غوغا، همهمه، شلوغی، ولوله، قشقرق، جاروجنجال، دادوفریاد و شلوغی، سرسام، ازد