خوشمزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی خوشطعم، موافقذائقه، لذیذ، گوارا، اشتهاآور، مطبوع، خوشخوراک، خوشنمک، بامزه، چرب، چربوچیلی
خوشمزگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] خوشمزگی، مطبوعیت، خوشنمکی چیز خوشمزه، خاویار، شهد، خوراک لذیذ
خوش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، شاد بودن، آسمان را سیر کردن، اعصاب داشتن، بال درآوردن، بالوپر گرفتن، خندیدن، لبخند زدن، شادمانی کردن
خویش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ل] خویش بودن، همخون بودن مادر شدن، پدر شدن، تولید مثل کردن بهفرزندی قبول کردن
خوشه (بسته): خوشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بسته): خوشه، طره، دستۀ مو، دست، جزءترکیبی بسته، بقچه، عدل، لنگه، خرمن، امانت پستی، کیسه
لذت بردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی لذت بردن، بهره بردن، برخوردارشدن، کام گرفتن بهدهان مزه کردن، مزهکردن رغبت داشتن، دوست داشتن، خوش بودن اسراف کردن، پرخوری کردن
پُرمزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رمزه، خوشمزه، شور، خوشنمک، پُراز ادویه، تُند، تیز [مزه] آبدار بیمزه
خوشمزگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] خوشمزگی، مطبوعیت، خوشنمکی چیز خوشمزه، خاویار، شهد، خوراک لذیذ