خوش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، شاد بودن، آسمان را سیر کردن، اعصاب داشتن، بال درآوردن، بالوپر گرفتن، خندیدن، لبخند زدن، شادمانی کردن
خویش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ل] خویش بودن، همخون بودن مادر شدن، پدر شدن، تولید مثل کردن بهفرزندی قبول کردن
خوشه (بسته): خوشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بسته): خوشه، طره، دستۀ مو، دست، جزءترکیبی بسته، بقچه، عدل، لنگه، خرمن، امانت پستی، کیسه
خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، ضمیر، اگو، ایگو، ضمیر خودآگاه، اید، ضمیر ناخودآگاه، شخص او، وی نَفْس، وجود، ذات خویش، خویشتن ابرمن، انسان فردیت، ویژگی▲ روح، خود (عرفانی)
زودباورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دباور، خوش باور، سادهلوح، سادهدل، گول، بچه، دهنبین احمق، کودن خرافاتی، متوهم، دراشتباه بیتزویر، خام
گرایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت گرایش، تمایل، ترجیح، انتخاب روند، میل روند روبهرشد عطف، توجه نیت، روح، مفاد وابستگی، تعهد قرابت، شباهت، تشابه جهت، شیب خمیره، خوی اعتقادات، جهانبی
زودباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال زودباوری، خوشباوری، سادهلوحی، سادگی، باور ایمان کورکورانه، تشویقپذیر بودن، شیفتگی توهم ◄ تخیل خرافات بیتزویری، خامی
مادۀخوابآورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ور، آرامبخش، آرامشبخش، مُسَکن، مخدر، مواد مخدر، قرص خوابآور، دیازپام، فنوباربیتال، داروی بیهوشی لالایی مُنوّم
اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما