خوش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، شاد بودن، آسمان را سیر کردن، اعصاب داشتن، بال درآوردن، بالوپر گرفتن، خندیدن، لبخند زدن، شادمانی کردن
خویش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ل] خویش بودن، همخون بودن مادر شدن، پدر شدن، تولید مثل کردن بهفرزندی قبول کردن
خوشه (بسته): خوشهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بسته): خوشه، طره، دستۀ مو، دست، جزءترکیبی بسته، بقچه، عدل، لنگه، خرمن، امانت پستی، کیسه
خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، ضمیر، اگو، ایگو، ضمیر خودآگاه، اید، ضمیر ناخودآگاه، شخص او، وی نَفْس، وجود، ذات خویش، خویشتن ابرمن، انسان فردیت، ویژگی▲ روح، خود (عرفانی)
خلطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود مشرب، خلق، خو، خلق و خوی، حال، احساسات، عواطف، خوی خصوصیت اخلاقی، گرایش خصوصیت فردی، صفت، عادت، خصوصیات
وظیفه انجام دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات جام دادن، وظیفۀ خود را انجام دادن، کوتاهی نکردن، کم نگذاشتن، سنگ تمام گذاشتن، قصور نکردن، انجام وظیفه کردن
خودخواه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ودخواه بودن، فقط خود را دیدن، خودستایی کردن، منم گفتن، همه چیز را برای خود خواستن، نگهداشتن
بهحقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حق، راست، درست، بجا، صحیح، خوب، حق راستین، حقیقی، واقعی برحق روا، شایسته، مناسب مترقی، درحالبهبود
مطالبه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ن، ادعا کردن، مدعیمالکیت شدن، حق خود را خواستن، استیفا کردن، بهاجرا گذاشتن، احقاق حق (حقوق)کردن، گرفتن، خواستن مال خوددانستن، ازخود دانستن، ادع