خوشنمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زرقوبرقدار، خوشظاهر، مجلسی، آخرین مد، رنگارنگ، رنگی مبتذل، پست
خوشنامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نامی، نام نیک، حسن شهرت، وجهه، نیک نامی، روسفیدی، بستانکاری، تحسین، اهمیت
خوشنامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خوشنام، نکونام، شریف، معتمد، ارزشمند شخص نکونام، مرد سال، چهرۀ ماندگار، پهلوان، شخص بزرگزاده، فرد مهم، بهترینِنوعِ خود، نمونۀ کمال
شیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی آخرین مد، موافق سبکروز دزنفکته، آلافرنگ عامهپسند خوشنما، تشریفاتی (رسمی)
ظاهریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] ظاهری، آشکار، صوری خارجی، بیرونی قابل رؤیت، علنی، ظاهر، مرئی، پیدا، آشکار قشری، سطحی ◄ کمعمق خوشنما گولزننده، فریبنده نمایشی، آکروبات، عاری
خوشنامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خوشنام، نکونام، شریف، معتمد، ارزشمند شخص نکونام، مرد سال، چهرۀ ماندگار، پهلوان، شخص بزرگزاده، فرد مهم، بهترینِنوعِ خود، نمونۀ کمال
خوشمزگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] خوشمزگی، مطبوعیت، خوشنمکی چیز خوشمزه، خاویار، شهد، خوراک لذیذ
پُرمزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رمزه، خوشمزه، شور، خوشنمک، پُراز ادویه، تُند، تیز [مزه] آبدار بیمزه