خودبهخودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام خودبهخود، خلقالساعه، خودجوش، خودانگیخته بیاختیار، غیرارادی، باطیب خاطر بدون اندیشۀ قبلی، نیندیشیده، نااندیش، شمی، غریزی، بداهتاً، با
آماده نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ل] آماده نبودن، دروضعیت ناآمادهقرار گرفتن کامل نبودن، تکمیل نشدهبودن، [◄ نقصان یافتن 55] بیبرنامهبودن، خودجوش بودن، بداهه گفتن غافلگیر شدن،
جبریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بری، الزامی، مقدر، گریزناپذیر، مجبوری، اجباری لازم، ملزوم، ضروری، مورد نیاز ناچار، حتمی، یقین، قطعی خودجوش آسمانی