خُردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ردی، کوچکی اندازه (جثه)، کوچکی ابعاد، کوچکی، کوتاهقدی، پَستی، کوتاهی پسوندها و پیشوندهای نشانۀ خردی و تصغیر: -ک، -چه، توله-، جوجه-، پسرک، آلوچه، ت
خندیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یدن، قهقهه زدن نیشخند زدن، سخره گرفتن، مسخره کردن، استهزاکردن
خُردیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ردی، کوچکی اندازه (جثه)، کوچکی ابعاد، کوچکی، کوتاهقدی، پَستی، کوتاهی پسوندها و پیشوندهای نشانۀ خردی و تصغیر: -ک، -چه، توله-، جوجه-، پسرک، آلوچه، ت
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بیقدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بیبنیادی، بیجوهری کوچک شدن، تنگی، انقب
لبخند زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی د زدن، تبسم کردن، بشاشبودن زیرلب خندیدن، لبش بهخنده واشدن
استهزا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ا کردن، استهزا گرفتن، خندیدن، بهبازی گرفتن، بهبازیچه گرفتن، پوزخند زدن، ادای کسی (چیزی) را درآوردن، بهریش دیگری خندیدن، متلک بار دیگری کر
کهتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت هتری، کمتری، اقلیت، قلت، خُردی، کوچکی انقیاد بیقدری، عدم اهمیت، حقارت، دونپایگی، خفت کاستی، نقص، کسری، تمام راه را نرفتن، عدم کفایت درماندگی، بَدی