خودفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وشی، فحشا، روسپیگری، معصیت روسپی، زن بدکاره، فاحشه، قحبه، جنده، خودفروش، هرجایی، ◄ زن هرزه
اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما
زنهرزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی احشه، روسپی، هرجایی، جنده، قحبه، زن بدکاره، زناکار، سلیطه پتیاره خودفروش، همهجایی، خانم، خانم رئیس، ماتیشکا نانجیب، خراب، لش، آتشکی، ول
گناهکاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ری، مجرمیت، خلافکاری، جنایت، وحشیگری، قانونشکنی، معصیت، شرارت، تقصیر، بیعفتی، خودفروشی همدستی، دخالت، تبانی، زدوبند، بندوبست، گاوبندی، شراکت
انگیزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام معانیمختلف برای انگیزه}، محرک، سبب حرکت، موجب، مشوق، وسيله، مسبب، کشش، عامل، باعث، منشأ، علت، تحریک موجبات مادی حرکت ◄ موجب▼ {نیروی(روان