خوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام وب، دارای خیر و برکت، نیکو، مثبت، غریب، مفید مطلوب، استثنایی، ممتاز، اعلی▼، نفیس، مرغوب، ارزشمند▼، قابل توجه لذیذ، مطبوع، لذتبخش نغز، بد
خوب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] خوب بودن، محاسن فراوانیداشتن، نیکویی کردن قبول شدن ازآسمان افتادن، برتر بودن کیفیت داشتن، مرغوب بودن، مزیت داشتن، خِیرداشتن حق بودن
خوب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، تهذیب کردن، ارتقادادن خوبی کردن، لطف کردن، حسن نیتداشتن کیفیت را بالا بردن، بهترکردن
خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، ضمیر، اگو، ایگو، ضمیر خودآگاه، اید، ضمیر ناخودآگاه، شخص او، وی نَفْس، وجود، ذات خویش، خویشتن ابرمن، انسان فردیت، ویژگی▲ روح، خود (عرفانی)
خونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ول قرمز، گلبولسفید، پلاکت، سرم، پلاسما، هموگلوبین ارهاش، گروه خون خونریزی دستگاه گردش خون: قلب، دل، خون، دهلیز، بطن، دریچه آئورت، رگ، ورید، ع
خوب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] خوب بودن، محاسن فراوانیداشتن، نیکویی کردن قبول شدن ازآسمان افتادن، برتر بودن کیفیت داشتن، مرغوب بودن، مزیت داشتن، خِیرداشتن حق بودن
باتربیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی زخانواده خوب، اصیل، با اصل و نسب، آدمحسابی، آدم، تربیتشده، آدابدان، نجیب تعارفی، مؤدب
پریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب سم] پری پری خوب، جن، ازمابهتران، همزاد، فرشتۀ نگهبان، نیکوکار پری بد، ساحره، جادوگر
نیکوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] نیکو، خوب، برتر ستوده، پسندیده، حسنه، خوش، مستحسن، نکو، نیک، نیکو بزرگ، سلطنتی، شریف، والا، پرهیزگار خوشبخت، خرسند باکلاس هژیر، بر، به بیگ