خوابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه نوم، چُرت، قیلوله، استراحت خواب زمستانی، خلسه، اغما، کُما، بیحسی فیزیکی گهواره، بالش، متکا، نازبالش، تخت، رختخواب، ملافه، ملحفه، شمد، روا
خرابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تباه، ضایع، معدوم، نابود، ساقط، منهدم، ویرانه، پا[ی]مال، پا[ی]کوب بایر، موات، لمیزرع، بیآبوعلف ازبین رفته، تخریب شده، نابود شده، معدوم، تباه شده،
خراب شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شدن، ضایع شدن، فروپاشیدن، بادِ هواشدن، به(بر) باد رفتن، ازمیان رفتن، برافتادن، پاک شدن، محوشدن، ازبین رفتن، مردن، غرق شدن فروریختن، زوال یافتن تباه
خوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام وب، دارای خیر و برکت، نیکو، مثبت، غریب، مفید مطلوب، استثنایی، ممتاز، اعلی▼، نفیس، مرغوب، ارزشمند▼، قابل توجه لذیذ، مطبوع، لذتبخش نغز، بد
خوابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه نوم، چُرت، قیلوله، استراحت خواب زمستانی، خلسه، اغما، کُما، بیحسی فیزیکی گهواره، بالش، متکا، نازبالش، تخت، رختخواب، ملافه، ملحفه، شمد، روا
حساسیت روحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ساسیت روحی، روح داشتن، زودرنجی، بیحوصلگی، هیجان، نازکی رگ خواب، چشماسفندیار، پاشنۀ آشیل تندطبعی، رنجش، نرمی، تحریکپذیری، قوۀ تمیز، حساسیت فیز
پایینآمدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آمده، کاسته، پایین، نشسته سرکوبشده، سرنگون، واژگون تحقیرشده، خوار نازل
انسان والافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات والا، انسان نمونه، ابرمرد، آدم نازنین، شخص فرشتهخو، شخص نیکسیرت، شخص شریف، مرد خوب، امام، نمونۀ کمال مصطفی، پیامبر علی (ع)، مولیالموحدین پیر،