خندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لبخند، تبسم، قهقهه تمسخر، نیشخند، پوزخند، خندۀ زهرآلود، استهزا لبخند، خندۀ زیرلب قلقلک کمدی، فکاهی، لطیفه، بذله غش غش، هاها، کرکر، قاهقاه،
دفاع کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاع کردن، پاتک زدن، پاسبانیکردن، حفاظت کردن، حصار برافراشتن خندق کندن، حلقه زدن، احاطه کردن
ناراضیبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ن، خرده گرفتن، انتقادکردن، عیب جویی کردن، ناگوار آمدن ِچیزی (کاری) برای (به) کسی، نالیدن، ازکسی (چیزی) نالیدن، ناله کردن، ناله سرکردن، شکایت
نادرست بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بودن، نامردی کردن، ناروزدن، حیله کردن، اخلاقیات را زیرپا گذاشتن، دزدیدن، فریب دادن، دروغ گفتن، تقلب کردن، خرده شیشه داشتن، بدنام بودن خیانت کردن
حکمرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، فرمانروایی، ادارۀ مملکت (کشور)، مملکتداری، سیاست، سیاستگذاری، راهبری، فرماندهی، امارت، امیری، اتوریته، امامت کنترل، تسلط، غلبه، چیر
دراماتیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] دراماتیک، تراژیک، نمایشی کمیک، بامزه، خنده دار، مضحک، میمیک لیریک، ملودراماتیک، رُمانتیک، سانتیمانتال موج نو، آوانگ