خمیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی وشتالو، اسفنجی، آبدار، گوشتدار، لِه، خمیر، کوفته، زیادرسیده، آب لمبو، کوبیده، غلیظ، نیمهمایع تخرمه، زیادپخته تجزیهشده نرم، منعطف لجنی، باتل
خمیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یز خمیری، ضماد، مرهم، کِرم، بتونه، پوره، گوشتچرخکرده، عصاره، فالوده، مایع غلیظ، ملاط گچ یا سیمان کته خمیری بودن، قوام، غلظت، انعطاف، نرمی لج
خامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یتزویری، سادگی، بیگناهی، بیتجربگی، نپختگی، سادهدلی، بچگی، بیتکلفی، شرم، صداقت، راستگویی رکگویی، سادگی [کلام]، صراحت کلام یكدستی ◄ سا
خمیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی وشتالو، اسفنجی، آبدار، گوشتدار، لِه، خمیر، کوفته، زیادرسیده، آب لمبو، کوبیده، غلیظ، نیمهمایع تخرمه، زیادپخته تجزیهشده نرم، منعطف لجنی، باتل
خمیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی یز خمیری، ضماد، مرهم، کِرم، بتونه، پوره، گوشتچرخکرده، عصاره، فالوده، مایع غلیظ، ملاط گچ یا سیمان کته خمیری بودن، قوام، غلظت، انعطاف، نرمی لج
بالابرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت یۀ خمیر، مادۀورآورنده، اهرم، جک، بازو، جرثقیل، قرقره، ماشین، آسانسور، بالابر، تشک فنری چیز سبک