خلیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، خور، تنگه، باب، بغاز، کانال، تالاب، مرداب، باتلاق خلیج فارس، تنگۀ هرمز، بغاز بُسفُر دماغه ◄ جزیره بندر ◄ پایانه، ساحل
خیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فوج، گله، ایل، نخالهها، تفالۀ جامعه، آدمهای بیسروپا، غشهرشه، کوروکچلها، اراذل، لاتها، اوباش خیابانگردها، ولگردها، بچههایخیابانی کولی، غ
خلیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ، خور، تنگه، باب، بغاز، کانال، تالاب، مرداب، باتلاق خلیج فارس، تنگۀ هرمز، بغاز بُسفُر دماغه ◄ جزیره بندر ◄ پایانه، ساحل
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
گروهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم جوخه، فوج، گله، رمه، خیل، تیم، اکیپ، باند، تعداد مشخص کندو واحد، یگان، بریگاد، تیپ، ابوابجمعی، افواج، ارتش صورت فلکی، کهکشان، خوشه مشت، جفت، وجب جین،
تعداد مشخصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد معین، گروه، تیم، گله، رمه، فوج، دسته، خیل، رده، رسته، جوخه، عده، قافله، اردو، قبیله، نژاد، باند، فرقه، جرگه، حلقه، سلک، محفل، جماعت ناوگان، لشگر، دست
فاصلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد صله، وقفه، فرجه، فترت، حد فاصل، بادخور، خلال درز، شکاف▼ درنگ آنتراکت، زنگ تفریح، مجال، استراحت فاصلۀ کم، کوتاهی فاصلۀ زیاد، درازی، طول آزادی عمل، دا