خریدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خریدن، خریداری کردن، برداشتن، به‌مناقصه گذاشتن رشوه دادن فدیه شدن، کفاره شدن قیمت کردن (گرفتن، پرسیدن)
خریدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی خریدن، خریداری کردن، برداشتن، به‌مناقصه گذاشتن رشوه دادن فدیه شدن، کفاره شدن قیمت کردن (گرفتن، پرسیدن)
هستی بخشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت خشیدن، به‌وجود آوردن، هستیدادن، ایجاد کردن، آفریدن ساختن، تولیدکردن سرشتن زاییدن، بچه‌به دنیا آوردن، بار به‌زمین گذاشتن، زادن، بچه‌دارشدن، به‌دنیا آ
خریدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ت] خریده، خریداری‌شده رشوه‌گیر، زرخرید خریدنی، باب خرید مصرفی
پایین بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ایین بودن، زیر چیزی بودن، زیر بودن، خوابیدن، خزیدن، پایین آوردن فرو-، ◄ پایین آمدن