باعث شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شدن، موجب شدن، موجباتچیزی را فراهم کردن، اساس نهادن، بالا آوردن، بار آوردن، ایجاد کردن، خلق کردن، تولید کردن هستی دادن، آفریدن، بهوجود آوردن ابداع
تولید کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تولید کردن، درست کردن، ساختن، تشکیل دادن آفریدن، پدید آوردن، خلقکردن، اختراع کردن، سرشتن، بهوجود آوردن، نوآوری کردن، هستی دادن، آوردن، بارآوردن، بر
ترشروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی خلق، اخمو، اخمرو، اخمالو، اخمآلود، بدعنق، عنق، غلاظ، بداخلاق، بدخلق، بدلعاب، افسرده، غیراجتماعی، گلهمند، ترش، بیادب، مالیخولیایی، ت
خلطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود مشرب، خلق، خو، خلق و خوی، حال، احساسات، عواطف، خوی خصوصیت اخلاقی، گرایش خصوصیت فردی، صفت، عادت، خصوصیات
تولیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ید، خلق، آفرینش، خلقت، زایش، ابداع، ساخت، صُنع ابتکار، اختراع، اکتشاف، کشف ایجاد، پدیدآوری، خلاقیت، اندیشه، نوآوری تلاش آفرینش هنری، تألیف، تصنیف، ن