خلطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود مشرب، خلق، خو، خلق و خوی، حال، احساسات، عواطف، خوی خصوصیت اخلاقی، گرایش خصوصیت فردی، صفت، عادت، خصوصیات
مسهل . خلط آورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خلط آور، ملین، روغن کرچک، تنقیه، شیر منیزیوم خلط آور، اکسپکتوران
طردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت اخراج، حذف، بیرونگذاشتن تبعید، نفی بلد، محرومیت، خلع ید، مصادره عزل، اخراج، انفصال مطرود بودن، اجتماعی نبودن، انزوا، گوشه گیری تصفیه، پاکسازی، گزینش
تنزلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تنزل، پایین آوردن، کاهش، اسقاط، زوال تنزل رتبه، تحقیر، حقارت ازتخت بهزیر آوردن، خلع، سرنگونی سرکوب، تحدید، سختگیری، انقیاد کاهش فشار، فقدان هوا اُف
سرکوب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ردن، فرونشاندن، ستمراندن (کردن)، فشار آوردن، ظالمانه حکومت کردن، ظلم کردن خلع کردن، بیداد کردن، حق را گرفتن
عزل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام لع کردن، معزولکردن، برکنار کردن، ساقط کردن، خلع لباس کردن، محروم کردن، مستثنی کردن، اخراج کردن، طرد کردن دراختیارکارگزینی قرار دادن، گز
مصادرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی غصب، غارت، سلب مالکیت، خلع تصرف، بازداشت ملک، تصرفعدوانی اشغال، تملیک، مالکیت تسخیر