خلاصهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تلخیصشده، موجز، مختصر و مفید، زبدهشده
نجات یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فتن، خلاص شدن، رهاشدن، رَستن، آزادشدن، گریختن رستگارشدن، رستگاری یافتن
نجات دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نجات دادن، خلاص کردن، رهاساختن، رهانیدن، آزاد کردن بهکمکآمدن، درآوردن
بیغلوزنجیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام وزنجیر، خلاص، نامحدود، منعنشده افسارگسیخته، مطلقالعنان، خودکامه، بیلگام، عنانگسیخته ول، رها، ولگرد، رهاشده
مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخ
یعنی [مثال]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مثال]، [برای مشخص کردنمورد]، بهزبان خلاصه، بهعنوان مثال، مثلاً بالجمله ≠ یعنی [توضیح معنا]