خطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، باریکه، رشته، نازُکه، محور، لین خطکش، میله، میل، تیر خط مستقیم، خط راست، خط منحنی، پارهخط، نیمخط، ضلع، وتر، شعاع، قطر خط نویسهای ◄ خطاطی
خطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، باریکه، رشته، نازُکه، محور، لین خطکش، میله، میل، تیر خط مستقیم، خط راست، خط منحنی، پارهخط، نیمخط، ضلع، وتر، شعاع، قطر خط نویسهای ◄ خطاطی
حزبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ] حزب، پولیتبورو، کمیته جناح، خط، جمعیت، گروه، دسته، تروپ، باند، شاخه، فرقه، تیره حزبسیاسی، چپ، راست، میانهرو، لیبرال، آزادیخو
خطرناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خطیر، مخاطرهآمیز، وخیم، بلاخیز، مهلک، سخت، سهمگین، دشوار، هولناک، مخوف، مهیب، ترسناک آزمایشی، تصادفی، قماری، شانسی، ناگهانی، نامعین بحرانی،
پرواقعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر پرحادثه، پرتحرک، شلوغ، پرماجرا، دایر، مشغول خطیر، بحرانی، وخیم، مهم