فرد انگیزندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گیزنده، رابط، مشوق، رایزن، مشاور گروه فشار، لابی، بانفوذ خطیب، سخنران، وکیل مدافع مبلّغ، تبلیغاتچی، پروپاگاندیست، مروّج، مسئول روابط عم
سخنرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ناطق، متکلم، گوینده، خطیب، متعرض، آدم وراج شومن طرفِ صحبت ملا، واعظ سخنگو، نماینده متذکر، یادآوریکننده، بهیاد
خطرناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خطیر، مخاطرهآمیز، وخیم، بلاخیز، مهلک، سخت، سهمگین، دشوار، هولناک، مخوف، مهیب، ترسناک آزمایشی، تصادفی، قماری، شانسی، ناگهانی، نامعین بحرانی،
پرواقعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر پرحادثه، پرتحرک، شلوغ، پرماجرا، دایر، مشغول خطیر، بحرانی، وخیم، مهم