فرد انگیزندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گیزنده، رابط، مشوق، رایزن، مشاور گروه فشار، لابی، بانفوذ خطیب، سخنران، وکیل مدافع مبلّغ، تبلیغاتچی، پروپاگاندیست، مروّج، مسئول روابط عم
سخنرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ناطق، متکلم، گوینده، خطیب، متعرض، آدم وراج شومن طرفِ صحبت ملا، واعظ سخنگو، نماینده متذکر، یادآوریکننده، بهیاد