خطوط چهرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ره، استخوان‌بندی، اجزا، ترکیب، شکل، خصوصیات برجسته نیمرخ، صورت پیشانی، پیشانی بزرگ، چانه، بینی، بینی عقابی (کوفته‌ای، ...)، گونه، چال گونه
خطوط مخابراتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مخابراتی، کانال تلویزیون، موجرادیو، میکروویو فیبر نوری خط تلگراف، خط تلفن
خطوط دفاعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دفاعی، سنگر، خاکریز، خندق خط ماژینو، دیوار چین جان‌پناه
یادآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه تفاده ازحافظه، خاطره، تداعی، یادکرد، خطور، ذکر، تذکر، تذکار، تکرار آشنایی حفظ، حفظ کردن، ازبرکردن، یادگیری یادِ گذشته، مرور خاطرات، فلاش‌بک،
به‌یاد آوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه د آوردن، به‌فکر انداختن، به‌خاطرآوردن، خطور کردن آشنایی دادن، نامبردن ازکسی (چیزی)، یاد کردن، اطلاع دادن آشنا بودن الهام شدن، رسیدن فکری به
آبراهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راه‌آبی، کانال، رودخانه، نهر دریا، خطوط دریایی ◄اقیانوس کارون، اروندرود، بهمنشیر، تنگۀ هرمز، دانوب فاضل‌آب ◄گنداب راه‌آب، دریاچه، خلیج
پیوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت پیوند، وسیلۀ اتصال، محیطِاتصال، مادۀ اتصال طناب▼، قلاویز▼، گره، رباط▼، قفل▼، یوغ▼، کمربند▼، افسار، کمند▼، چسب▼ زنجیر، رابطه لولا، اتحاد ملاط، سیمان
مکرر واقع شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ر واقع شدن، تکرار شدن، بابچیزی باز شدن، متداول شدن، برقرار شدن، باب شدن، مرسوم شدن، معمول شدن بازگشتن، باز آمدن، عود کردن، رجعت کردن، پیوسته باز آمد