خامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه سادهلوح، بیغلوغش، بیتزویر، بیتکلف، ناشی، صادق، بیریا، روراست، بیگناه ناآزموده، ناپخته، بیتجربه سادهدل، خوشباور، زودباور رُک، بی
خامبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه خامبودن، ساده بودن، بدویبودن، بیگناه بودن، راست گفتن زودباور بودن
عطرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی طر، اسانس، بویخوش، عطریات، عرق، عطرمایه گلاب، مُشک، مشکدانه، دانههای خطمی معطر، گل، میوه پارفم، ادوکلن، افترشیو، ادوتوالت، زیباسازی عود، بخور
نبردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) وه، جدال، پیکار، نبرد، مصاف، بخشی ازجنگ زدوخورد، درگیری، ستیز گیرودار، جبهه، خطمقدم، صحنۀ جنگ، تئاتر، کارزار، میدان جنگ مانور،
درختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دار، گلبن، بوته، نهال، شاخه نورسته، جوانه، اصله نخل، خلنگ، بته، خاربن، پیچک، تاک، مو چنار، بید، بیدبُن، بید مشک، بید مجنون، سپیدار، تبریزی، افرا
خامبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه خامبودن، ساده بودن، بدویبودن، بیگناه بودن، راست گفتن زودباور بودن
شخصخامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه خام، ساده و بیتجربه وحشی، بدوی سادهدل، عامی، بیفرهنگ بچه امل، قدیمی، سنتی، ازدنیابیخبر تازهوارد، کماطلاع [حالت صفتی ◄ خام▼]