خشککنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی سشوار، خشککن، حوله، تِه، طناب رخت، بخاری، حرارت، گرمایش خشک نگهدارنده: چتر، بارانی، امپرمآبل، چادر، برزنت
نوشتافزارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، لوازمالتحریر، مدادوکاغذ، مرکب، جوهر، قلم، پر، گچ، کاغذ دفتر، دفترچه، کلاسور، دفترصدبرگ، دفتریادداشت تختهسیاه، تخته
دفعکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ننده، بیروناندازنده، بیرونکننده، نشرکننده رادیاتور، گرماتاب، خنککن، هیتسینک ◄ تشعشع اسپرینکلر، آبافشان، آبپران، فواره، آبپاش تخلیهکننده، آب
منقبض شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] منقبض شدن، کوچک شدن، جمع شدن خشک شدن، تحلیل رفتن، کم شدن، کاهش یافتن پژمرده شدن، پلاسیده شدن، پژمردن، پلاسیدن، خشکیدن، پوسیدن، تجزیه شدن جمع شدن
زوال یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زوال یافتن، فرسودن، مستهلک شدن، پوسیدن، کهنه شدن آسیب دیدن، دچار صدمهو گزند شدن، صدمه خوردن، صدمه دیدن، فروریختن، ناقص شدن، معیوب شدن پژمردن،