خشکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شکی، پژمردگی، پلاسیدگی، بیآبی، تبخیرشدگی، سوختگی احتراق خشکسالی، قحطی، کمآبی، بارش کم اقلیم بیابانی، کویر، بر ِبیابان (برهوت، برهود)، بادی
ساحلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی خشکی، کناردریا، کناره فلاتقاره پلاژ، ساحل ماسهای، ∼ شنی بندر، پایانه زمین▲
زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ین، بَر، خُشکی، ارض، قاره، سرزمین، شبهجزیره، دلتا، فلات، استپ، جلگه، دشت، توندرا، ساوانا، زمین حاصلخیز، کشور، مُلک، سرزمین خاک▼ جغرافیا▼، زم
حیواناتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یوانات، موجودات، وحوش، بهایم، جانوران، بهیمه توحش، حیوانیت حیوانات خشکی، حیوانات آبی، آبزیان، موجوداتدریایی▼ بچهزا
بیابانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، ریگزار، دشتلمیزرع، شورهزار، برهوت، وادی، بادیه، برِ بیابان (برهوت، برهود)، خشکی کویر لوت، دشت کویر
منطقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام قه، فضای معین، قطعه، اقلیم، سرزمین▼، ناحیه▼، شهرستان، شهر▼ فضای محدود، محدوده، محوطه ◄ محل اراضی، ناحیۀ (منطقۀ) جغرافیایی، ناحیۀ کوهستانی، ناحیۀ