خروجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خروج، ترک، عزیمت، رحل، خداحافظی▼ هجرت، مهاجرت، کوچ، راه افتادن، پرواز، فرار اسبابکشی، نقل مکان راه خروج، مخرج، مصب رود، راه خروجی، خروجی اخراج، صدو
خروجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خروج، ترک، عزیمت، رحل، خداحافظی▼ هجرت، مهاجرت، کوچ، راه افتادن، پرواز، فرار اسبابکشی، نقل مکان راه خروج، مخرج، مصب رود، راه خروجی، خروجی اخراج، صدو
كوچفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ییلاققشلاق، مهاجرت، خروج کوچ دادن، مهاجرت دادن، اسکان، تبعید، اخراج بلد، نفی بلد
صدورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت صدور، حرکت بهبیرون، خروج، فوران، قلیان▼ تظاهر مهاجرت دادن، اسکان، تبعید، کوچ صادرات، تجارت تخلیۀ روده تخلیه
خروجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رب خروجی، راهبیرون، راه خروج، دلتای رود، مصب رود، مخرج مقعد، باسَن اگزوز دهانۀ خروجی، نازل، راه آب دهان سوراخ، حفره، درز، روزنه، رخنه، شکاف، فاصله ≠
نقطۀ آغازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، نقطۀ شروع، استارت، شروع، شروع مسابقه، شروع بازی، نقطۀ عزیمت، خروج اوایل، نخستین وهله، آغاز کار، سرآغاز رجعت آستانه، دهانه، ورودی▼ مرز، حدّ آغازکنند