خاصهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گرایی، خبرگان، خواص، منتخبین قوم برگزیده ملیگرایی فاشیسم، نژادپرستی، آپارتاید
خاصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ص، اختصاصی، مخصوص، اخص، ویژه، یکه، تک ابتکاری، بکر، اصیل، بدیع، طرفه، نوآور، تازه، نو، جدید، مدرن، نوین استثنایی، غیرمعمول، متمایز، مختصه، مشخصه، نام
خرابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت تباه، ضایع، معدوم، نابود، ساقط، منهدم، ویرانه، پا[ی]مال، پا[ی]کوب بایر، موات، لمیزرع، بیآبوعلف ازبین رفته، تخریب شده، نابود شده، معدوم، تباه شده،
خراب شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شدن، ضایع شدن، فروپاشیدن، بادِ هواشدن، به(بر) باد رفتن، ازمیان رفتن، برافتادن، پاک شدن، محوشدن، ازبین رفتن، مردن، غرق شدن فروریختن، زوال یافتن تباه
اجازهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص اجازه، رخصت، اذن، آزادی تأیید، موافقت دستور، امتیاز، حکم تجویز، پیشنهاد، توصیه ترخیص، مرخصی تحمل اعطای امتیاز، اعطای مجوز، اذن دخول،
مجوزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص تور، پروانه، جواز، تصدیق، اجازهنامه، اجازه، منشور، برگه، باندرول، مجوز قانونی، امتیاز فتوا، حکم تأییدیه، گواهینامه، پذیرش بلیت (بل
مجازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص جایز، مستحب، مشروع، مباح، قانونی، اختیاری، آزاد اجازهدار، اجازهیافته، مأذون، مُخیر، مختار