آهسته رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت هسته رفتن، کند رفتن، خرامیدن، خزیدن، پیاده رفتن، قدم زدن آهسته آمدن، چکهکردن، چکیدن شناور بودن متناوب بودن
حرکتکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، رفتن، تکان خوردن، جنبیدن، جُنب خوردن، خرامیدن، راه رفتن، قرار نداشتن، آرام نداشتن، پویا بودن، پوییدن، تکاپوکردن، فعال بودن، پریدن تابخوردن [◄آویز
نقص داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی داشتن، عیب داشتن، ناقصبودن، جای بهبود داشتن، اشکال داشتن، ناتمام ماندن، عیبوایراد داشتن، کمآوردن ناقص شدن، خط برداشتن، خراشیده شدن کاملنبود