خرافاتیبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال تیبودن، دست بهچوب زدن، اسفند دود کردن، تخممرغ شکستن
سطحی [دانش]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال [دانش]، عوامانه، خرافاتی [فرد] غیرمتخصص، زبانباز، متظاهر، دارای اداواصول نپخته، نسنجیده، هوایی، خام کم عمق
کوتهفکریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فکری، دگماتیسم، تنگنظری قطعیت خودرأیی ملانقطی (ملالغتی) بودن، سختگیری، مشکلپسندی متعصب، افراطی، لاهوتی خرافات نژادپرست
زودباوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال زودباوری، خوشباوری، سادهلوحی، سادگی، باور ایمان کورکورانه، تشویقپذیر بودن، شیفتگی توهم ◄ تخیل خرافات بیتزویری، خامی
دانش سطحیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال طحی، دانش خام، آشنایی، آشنایی سطحی، کنایه خرافات خطا، اشتباه مدرکگرایی، تظاهر کم عمقی بچهمکتبی، جاهل
دراشتباهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال شتباه، غافل، پرت، ناوارد، ناآگاه، بیخبر، خرافاتی، متوهم جایزالخطا، خطاکننده، نامیزان، بیخرد فریفته، گولخورده، فریبخورده، گمراهشده، گمر