شکل دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل دادن، شکل بخشیدن، بهسبکخاص درآوردن، شکل خاصی دادن، اسلوب بخشیدن، آراستن، آرایش دادن، درست کردن، بههمآوردن تشکیل دادن، درست کردن، ساختن، به صورت چیز
شکلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل کل، صورت، مثال، مثلافلاطونی، نمونۀ کامل، ایده تمثال، عکس، نگاره، تصویر، هیستوگرام، نمودار، آمار قالب، فُرم، قسم، نوع، جور، الگو، سامانه، بافت، ساختار
معزولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام خراجی، منفصل، منفصلخدمت، هیچکاره، برکنار، مبطل، معلق، ساقط، تبعیدی، مطرود، محروم، مستثنی مردود تبعیدی، اخراجی، پناهنده ممنوعشده، ممن
صدای خشنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای خراشیدن، صدایتراشیدن، غژغژ، خشوخش، زوزه، شیهه، عرعر، جیغ، سوت، صفیر، سرفۀ خشک، صدای ناهنجار، صدای حیوانات خفه کردن ارتعاش صدای قارقار موتو