خبرچینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط سخنچین، خبرکش، آنتن، آتشبیار، آدم متهمکننده، جاسوس کارآگاه ◄ بازپرس
اطلاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ع، اطلاعرسانی، آگاهی، انتقال دانش، آگاهسازی، انتشار، نشر، اشاعه، خبرپراکنی اطلاعات، اطلاعاتکامپیوتری، پایگاه دادهها، انتقال اطلاعات، تکنول