بازی خانگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، جدول کلمات متقاطع، بیست سوألی، دوز بازی، اسم فامیل، یکقل دوقل، ایروپولی، بینگو، عروسکبازی
انگیخته شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام شده، القایی، تشویقی، مصنوعی، ایجادشده، منتجه فعال الهام شده، ملهم تهییجشده، افسونشده تسلیمشده انگیخته، برانگیخته ◄ راغب، معتقد، گرسنه
انگیختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام یختن، برخیزاندن، برانگیختن، برانگیزاندن، بیدار کردن، بلند کردن، فعال کردن، مهم بودن سبب شدن تحتنفوذ درآوردن، برآن داشتن، تحریککردن▼ از
انگیخته بودن / شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گیخته بودن / شدن هیجانزده بودن راغب بودن، باور داشتن قانعشدن، تسلیم شدن، پذیرفتن، تأیید کردن قابل تحریک بودن، مستعد بودن، خاریدن
کامپیوتر شخصیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یوتر شخصی، رایانۀ خانگی، پیسی برنامۀ کاربردی، پکیج، بستۀ نرمافزاری، اتوکد، استودیو (نرمافزار گرافیکی)، واژهنگار، غلطیاب، جدول گسترده، پیامنگار،
مرغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی روس، مرغ هلندی، آمریکایی، ماکیان مرغ تخمی، مرغ خانگی، مرغ لاری، جوجه تخممرغ، خاگینه، سفیده، زرده ◄ غذای حاضری
حاضریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت غذای حاضری، غذایسبک، عصرانه، اشتهاآور پیش غذا، اردور، آنتره، بوفه ساندویچ، لقمه کوکو، کوکوی سبزی، بادنجان آش، سوپ، با، شوربا، آب، آبِ-، آب خورش، آشر
انگیخته شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام شده، القایی، تشویقی، مصنوعی، ایجادشده، منتجه فعال الهام شده، ملهم تهییجشده، افسونشده تسلیمشده انگیخته، برانگیخته ◄ راغب، معتقد، گرسنه