خاصهگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گرایی، خبرگان، خواص، منتخبین قوم برگزیده ملیگرایی فاشیسم، نژادپرستی، آپارتاید
جبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام لزام، التزام، اقتضا، ناچاری، ضرورت، بایستی، باید، اجبار، فقدان انتخاب، ناگزیری تقدیر▼، وجوب، ازپیش تعیینشدگی، اتفاقات، اوضاع قانون طبیع
فقدانانتخابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام انانتخاب، بیچارگی، ناگزیری، بیاختیاری، ناچاری، فقدان گزینه، ضرورت، جبر ناعلاجی، مجبوری، اجبار، نیاز، اضطرار آش کشک خاله، ناتوانی در انت
اجبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ار، اضطرار، اکراه، ضرورت، ناچاری، ناعلاجی، جبر، فقدان انتخاب اعمال نظر، اعمالِنفوذ، تحمیل، الزام، تلقین، حق وتو قانونطبیعت، بلایای طبی
وظیفهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، الزام، تعهد، اجبار، مسئولیت، تکلیف، پا[ی]بندی، التزام، تعهد و مسئولیت، بار، احساسمسئولیت، جوابگویی، پاسخگویی، وفاداری، کار داوطلبانه، رعایت، ق
بازی ورقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ر، گنجفه، حکم، بریج، آتو، شلم، رامی، بانک، بلوف، بورس، بیستویک، پوکر آس، شاه، بیبی، سرباز، ژوکر خالهای ورق: خاج (گشنیز)، خشت، دل، پیک