اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما
آسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) آسانی، راحتی، سهولت، روانی، سادگی تسهیل، آسان سازی، سادهسازی، کمک آسودگی، آسایش، خاطرجمعی، استراحت، تهییجناپذیری تساهل، آسان
آرام کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام آسوده کردن، معتدلکردن، آب برآتش زدن، آب برآتش کسی ریختن، تسکین دادن، متوقف کردن، آشتیدادن، بهبود دادن آرامشبخشیدن، آرام دادن، اطمینان دادن (بخش
مشوّق [شخص]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه [شخص]، برانگیزنده، مُصرّ، سمج، خاطرجمع سخنور، فصیح، ظریفطبع مالیخولیایی سرزنده
مطمئنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال قد، قاطع، جدی، پابرجای، برجای، خودرأی، درستعزم، درستایمان اصولی، بران، بُرّا، مصمم متکی، اتکاکننده، پشتگرم، متیقن، خاطرجمع حتمی، قطعی▲